کلبعلی و غضنفر تو مکه داشتن به شیطون سنگ میزدن یه دفعه غضنفر میگه من سنگم تموم شد چیکار کنم؟
کلبعلی میگه : کم نیار فحش بده
۱۳۸۸ بهمن ۱۳, سهشنبه
مرگ پدر
به غضنفر میگن بابات مرده میگه نه بابا اصلا امکان نداره, میگن والله مرده, غضنفر میگه تا حالا اصلا سابقه نداشته!
۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه
پل هوایی
غضنفر بالاي پل هوايي ايستاده بوده ميگه: حالا ما خر، ما نفهم ، ما بي شعور ... اينجا اصلأ آب ردميشه كه پل زدن؟
صف زنونه نونوایی
یه روز عبدالماجد میره نونوایی میبینه صف مردونه خیلی شلوغه اما تو صف زنونه هیچکس نیست پس میره تو صف زنونه و به شاطر میگه:ولک خواهروم میگه 4 تا نون بده
اشتراک در:
پستها (Atom)