۱۳۸۹ مرداد ۲۹, جمعه

دل درد های یک غضنفر

غضنفر دل درد داشت رفت دکتر. دکتر يه ظرف کوچيک بهش داد و گفت: فردا تو اين مدفوعت رو بريز بيار. غضنفر فرداش با يه سطل پر مدفوع رفت پيش دکتر...! دکتر گفت اين چيه...؟ چرا اينقدر زياد...؟ گفت: آقای دکتر، گفتم شايد تعارف ميکنی!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر